ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ بخاطر اسمی که روش گذاشته بودن ﻣﻐﺎﺯﺷﻮ ﻋﻮﺽ کرد کتابفروشی زد
الان میگن کتابفروشی اکبر تخمی 😂😅
روزی سه رکعت نماز شکر بخونید که من کنارتونم😍🫂😂خدایاشکرت♥برای هوا و اکسیژن♥برای نی نی سایت🧡برای کامنت های خنده دار😆🤍برای وجود خودم🩵برای اینکه خوشگلم💛برای اینکه حواست بهم هست❣️برای خورشید 💞برای سلامتیم❤️🔥برای خوراکی های خوشمزه(چایی'کاکائو'کیک تولد'لواشک و...) 🤤برای همه چیز مرسی🙃
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
خوشبحال مردها دلشان که بگیرد سیگار میکشند..هرزمانی هم که باشد بدون ترس ودلهره،به دل خیابان میزنند،حتی اگرشد وسایل دم دستشان رامیشکنند،اما ما زن ها چه؟؟؟نه خیابان برای دلتنگی هایمان امن است،نه سیگار با طبع لطیفمان سازگار...نه دل شکستن ظرف ها راداریم...مازن ها که دلمان میگیرد...زورمان به موهایمان میرسد...به ناخن هایمان میرسد...به بغضمان میرسد...ما زن ها درمواقع دلتنگی خیلی قوی که باشیم نهایت درگوشه ای مچاله میشویم وبی صدا میمیریم..
روزی سه رکعت نماز شکر بخونید که من کنارتونم😍🫂😂خدایاشکرت♥برای هوا و اکسیژن♥برای نی نی سایت🧡برای کامنت های خنده دار😆🤍برای وجود خودم🩵برای اینکه خوشگلم💛برای اینکه حواست بهم هست❣️برای خورشید 💞برای سلامتیم❤️🔥برای خوراکی های خوشمزه(چایی'کاکائو'کیک تولد'لواشک و...) 🤤برای همه چیز مرسی🙃
روزی سه رکعت نماز شکر بخونید که من کنارتونم😍🫂😂خدایاشکرت♥برای هوا و اکسیژن♥برای نی نی سایت🧡برای کامنت های خنده دار😆🤍برای وجود خودم🩵برای اینکه خوشگلم💛برای اینکه حواست بهم هست❣️برای خورشید 💞برای سلامتیم❤️🔥برای خوراکی های خوشمزه(چایی'کاکائو'کیک تولد'لواشک و...) 🤤برای همه چیز مرسی🙃
روزی سه رکعت نماز شکر بخونید که من کنارتونم😍🫂😂خدایاشکرت♥برای هوا و اکسیژن♥برای نی نی سایت🧡برای کامنت های خنده دار😆🤍برای وجود خودم🩵برای اینکه خوشگلم💛برای اینکه حواست بهم هست❣️برای خورشید 💞برای سلامتیم❤️🔥برای خوراکی های خوشمزه(چایی'کاکائو'کیک تولد'لواشک و...) 🤤برای همه چیز مرسی🙃
یه روزی یه بنده خدایی که اسمش باشه جعفر تو یه دهی میگوزه تا یکی دوسال همه بهش میگفتن جعفر گوزو ....خلاصه جعفر میره ازون ده بعد ۱۵ ۲۰ سال با خودش میگه حالا که دیگه یادشون رفته برگردم پیر هم شده بوده دیگه ...وختی برمیگرده یه مرده ای رو از اشناهاش میبینه که یه پسر باهاشه...بهش میگه علی آقا بالخره بچه دار شدی ...میگه آره میگه کی ...میگه دقیقن همون روزی که جعفر گوزید