چن وقت پیش رفتم یه کار اداری داشتم
بعد رفتم پیش همین آقاهه کارمو راه انداخت اولش خیلی بی حوصله بود سرش تو گوشی
بعد که منتظر شدم سرشو بلند کنه دیگه خیلی خوب و باحوصله کارمو انجام داد رفتم اتاق بقلیش که دیگه کارم تموم بود اومدم بیرون که خارج شم از ساختمون دیدم منتظر وایساده البته یجوری وانمود میکرد که انگار اومده یه کاری انجام بده دوباره با من رو به رو شده
بعد اومد سمتم گفت میخوای شمارمو داشته باش زنگم بزن تا به یکی بسپرم کارتو زودتر راه بندازه به گفته خودش آشنا داشت . من حس خوبی نگرفتم ولی تو رودربایستی شمارشو سیو کردم بعد گفت حالا یه تکم بزن شمارت بیوفته
دلم نمیخواس شمارمو داشته باشه ولی قدرت نه گفتن نداشتم اصلا تو اون موقعیت نمیتونستم مخالفت کنم خجالت میکشیدم خیلی بعد که شمارم افتاد
دیگه سعی کردم برم بگذریم که هی میخواست صحبت کنه حتی تو حرفام متوجه شد متاهلم
بعد دیگه اومدم بیرون الان تو وات وقتی استوری میزارم لایک میکنه واکنش نشون میده ...هی میخواد صحبت کنه
حالا نمیدونم فکر بدی تو سرشه یا من خیلی بد بینم
از اون روز تاحالا یه حس عجیب ترس و دلهره دارم هی میترسم شوهرمم متوجه بشه البته همسرم مرد فهمیده و با درکیه و بهم اعتماد داره ولی خب...
از طرفی خجالت میکشم شمارشو پاک کنم میگم شاید اصلا قصدی نداره من الکی شک دارم
بنظرتون شمارشو پاک کنم زشته ؟