واییییییییییی خیلی بد بود، خواب دیدم دانشگاهم مامانم زنگ میزنه بیا ببینمت، منم یکم غر میزنم که ول کن و کار دارم و... بعد که رفتم خونمون دیدم( دور از جون دور از جون 😭😭😭😭😭😭) مامانم فوت شده و هیچ کس خونمون نیست فقط خواهرمه باهم گریه کردیم و همه چیز خیلی واقعی بود اصلا فکرم میکنم بهش حالم بد میشه که حتی تو خواب هم عذاب آور بود، خلاصه که رفتم تو اتاق نمیدونم چی شد که پرده رو دادم کنار یه گربه کوچیک سیاه که شبیه برنامه کودک ها بود و یه جورایی برام بار منفی داشت از پشت پرده پرید بیرون و به منم خیلی بد چشم غره رفت و بیرون همونجا مامانمو دیدم و کلییی بغلش کردم گفتم مامان چرا رفتیو اینا اما مامانم همش میخندید، الهی بمیرم براش حتی مثلا روحشم که من تو خواب دیدم شیشه پاک کن و دستمال دستش بود.... الانم بیدار شدم کلی گریه کردم حالم بدهد، زدم تعبیر خواب اونا هم چیز جالبی نمیگن بدتر حالم بد شد، راستی اینم بگم امروز غروب رفتم خونمون مامانم خیلی مریض بود به زور فرستادمش با بابام برن دکتر ، زنگ زدم گفت سرم زده و آمپول خوب شدم، ( مامانم ۴۴ سالشه)