چن شب پیش یکی از آشنا و دوستای مامانم زنگ زد ب مامانم منو خاستکاری کرد و گفت
میام خونتون
مامانمم گفت الکی رد نکن بزار بیان اگ خوشت نیومد بگو ،با اینکه میدونه یکی دیگ رو دوس دارم
کارش جوریه ک شهرای دیگ زیاد میره اخرشبا تو جاده س
امشبم ماشینش خراب شده بود حالشم بد بود واس جریان خواستگارای من
عذاب وجدان گرفتم دلم براش کبابه💔🥺