من حدود 3 الی 4 ماه با یکی چت میکردم پسره 23 سالش بود منم 17
بعد رابطه ما رل نبودیم ولی خب واقعا مث ی رابطه ک باشه باهم صحبت میکردیم حرف میزدیم دوتا رفیق دوتا دوست خوب بودیم نمیگم عاشقشش بودم شیفتشش بودم ولی خب بدم نمیومد ازش ولی خب بازم میگم رل نبودیم فقط در حد رفیق اینا بودیم
کلا رابطه ما سر این شروع شد ک من از مشکلاتم گفتم سخت گیری خانواده باهاس خرف میزدم دردل میکردم اینا از اینجا شروع شد م دیگ ادامه پیدا نیکرد
بحس ششم دخترا هیج وقت غلط نیس
بعضی موقع ک دیگ اخرای رابطمون بود دیگ در مورد اینا میگفتم حس میکردم حوصله ندارم اینارو بگم خسته شده از بس گفتم
ی شب دندون درد داشتم هی باهم صحبت میکردیم ک این قرص بخور اون قرص بخور من حالم بد عصبی اینا
بحثمون شد اون گف انتظار داری من چی بگم بگم خوب شو خوب شی شبخوش
ولم کرد رف
منم پیامش ندادن بعد 4 روز امد گفتم نمیخام باهم حرف بزتیم اینا
گف حالم بده بمون پیشم گفتم نمیمونم مگ من بد بودم تو بودی خلاصه حرفام زدم دیگ تموم
ی وقتایی یادس میفتم میرم چتاشو میخونم میحاسم ببینم مقصر من بودم یا اون؟
ولی ی بار بش گفتم قهر کنم تا 1 سال اشتی نمیکنم گف غلط میکنی ولی موقع ک میخاسم برم جلوم نگرف هیچ تلاشی نکرد ک بمونم