سرزنشم نکنید
منم انسانم دلم محبت میخواد حق دارم زندگی کنم
دیشب دعوامون شد کتک کاری.... اگه خواستید بعد براتون کپیش میکنم میذارم
صبح ساعت ۵صبح اومد بغلم کرد گریه کرد
بی اهمیتش کردم
از دیشب تا حالا دارم گریه میکنم هرچی بهش میگفتمدیشب کجا بودی نمیگفت آخرش گفت پیش دخترخالم
نابودم زندگیم بهم ریختس
دخترخالش قبلا ازدواج کرده و ناموفق بوده
تنها زندگی میکنه
میدونست دختره چقدر به من حسادت میکنه کینه داره
میخواستم منطقی باهاش صحبت کنم اما اینو که گفت خیلی حالم بد شده
اومدم خونه بابام
دیگه امیدی به زندگی ندارم کاش امشب بمیرم برام دعا کنید شب آخرم باشه
اون همه عشق کجا رفت ای خدا
اومد خونمون گفت غلط کردم به حرفام گوش بده اما دیگه نمیتونم
بابام باهاش دعوا کرد