حرصم گرفته ازش
جاریم قبلنا که عروسی کرده بودم میگفت تو بچه نمیخوای حامله نیستی؟منم میگفتم نه من بچه نمیخوام ولی چندماه بعدش حامله شدم به جاریم گفتم دیگه شدم خواست خدا بود بعدش باز به شوخی گفت بچه دوم نمیخوای ماشین میدن منم گفتم نه دیگه
البته هی با شوهرم دوران دوستی رویا پردازی کرده بودیم سه تا بچه بیاریم حالا چندسال پیش ما یه چیزی گفتیم
حالا امشب هی شوهرم جلوشون میگفت ما نظرمون بود سه تا بچه بیاریم ما سه تا بچه میخوایم فلان 😑😑😑😑😑