روز ۱ او خواهد امد. گلهای رنگارنگ حشرات کوچک وگیاهان زمین را اراسته بودن کودکان در دشت صحرا می‌دویدند پرنده ها پرواز میکردن ورودها می خروشیدنداما دنیا با تمام زیبایش غمگین بودروی زمین اتفاق های ناگوار و ناخوشایندی رخ میداد ،مردم افریدگار این زیبایی ها یعنی الله رو از یاد برده بودن و بجای خدا چیزهای دیگرمی پرستیدند،چیزهای مثل اتش،خورشید گاو،انان از اسباب بازی های سنگی و چوبی که به انها بت میگفتند بجای خدا یاری می خواستن،در. حالی که آفریننده‌ی سنگ،اتش ،چوب و گاو تنها الله بود و تنها او سزاوار پرستش و عبادت،ثروتمندان فقرا اذیت میکردن انها دختر بچه ها نمی خواستن،بینوایان از خود می راندند پیران را مسخره میکردن و بیماران بی پرستار بودن،خلاصه کسی به انان احترام نمی گذاشت و حق حقوقی در کار نبودو این انسان های نامهربان دنیا را تبدیل به جای تاریک و دشواری کرده بود بیش از پانصد سال ازرسالت حضرت عیسی می‌گذشت ،دنیا پیامبری انتظار می کشید که به بیدادی ها و ستمگری ها و بدیها ایست بگوید اری او خواهد امد و دادگری و اشتی نکویی با خود خواهد اورد اما این پیامبر مهربان کی خواهد امد ؟
نه مغز نه به اون فک نکن نه..
روز ۲ کعبه مروارید جهان زمان به دنیا اومدن پیامبر عزیزمان نزدیک بود رییس مکه عبدلمطلب از نوادگان حضرت ابراهیم بود عبدالمطلب که در اینده به پدر پزرگ پیامبرمان تشرف می یافت کعبه رو بسیار دوست می داشت وبرای نگهداری از بسیار تلاش میکرد و به خوبی از زائران کعبه پذیرایی می نمود،کعبه برای بسیاری ازمردمان مقدس بود زیرا نخستین عبادت گاه دنیاه محسوب میشد این بنای مقدس را نخستین پیامبریعنی حضرت ادم به دستور خدا بنا نهاده بود از ان زمان صد ها سال می گذشت در اثر زمان دیوار ها کعبه فرو ریخته بود این بار الله از ابراهیم و اسماعیل خواست کعبه را از نو بسازن به ان دو امر کرد جایگاهی برای اجتماع و عبادت مردم ساخته و انان را به کعبه دعوت کنن از عمان روزگار مردم احترام زیادی به کعبه می گذاشتن گرچه با گذشت زمان دین ابراهیم به فراموشی سپرده شده بود اما اهمیت کعبه همچنان پابرجا بود ومردمان زیادی از راهای دور به زیارت کعبه می اومدن
بچه ها هر شب دو پارت از زندگانی حضرت محمدص میزارم