من یه بار تو راه کربلا خانوادمو گم کردم یه لحظه جدا افتادیم
خیلی مستاصل شدم پاسپورتا و پولا دست من بود...
انقد حالم بد شده بود سراسیمه از اینور به اونور میدویدم ولی فایده ای نداشت
تو روبیکا به مامانم پیام دادم ولی نت نداشت اونجا هم نمیتونست نت بخره
بعدش خانم حضرت زینب رو قسم دادم به حال پریشونش گفتم همدیگه رو پیدا کنیم اواره نشیم
مامانم گوشیشو داده بود یه نفر کلی کمکش کرده بود به روز رسانی و اینا کرده بود بعد به من پیام داد پیدا کردیم همدیگه رو