یه بار هم داخل دانشگاه
منو دید از دور
سریع اومد سمتم
واییی کسی هم نبود ترسیدم
قدش بلند بود اخه .. حتی سرم رو هم خم میکردم نمیتونستم صورتش رو حالت عادی ببینم
یکمی خم شد
بهم گفت ببخشید خانم، میشه یه چند لحظه با هم حرف بزنیم؟
وای اینقدر استرس داشت
نگاهش توی صورتم چرخ میخورد داشتم آب میشدم
یهو نزدیکم شد
و موبایلم زنگ خورد
هول شده دست بردم موبایلمو بردارم الارمش رو خاموش کنم
دیدم ساعت هفت صبحه و مدرسه ام دیر شده
اره پس چی