2777
2789

من تقریبا ی روز و نصف اینا نبودم هیجا …

امروز تونستم با ابجیم ارتباط برقرار کنم کاش نمیتونستم  چون الان به حدی عصبیم که گفتن نداره…

میگه چرا شما همش پشت من گریه میکنین مگه مرده ام ؟(خدا نکنه زبونم لال💔)

میگم مگه چی شده ؟جریان چیه 

میگه فلانی (زن داداش کثافتم)گفته مامانت و ابجیت روانی چیزی هستن؟اخه صبح کلا صحر پا میشن اسم تورو میگن تا خود شب به هرچی دست میزنم میگن برای فلانیه اجازه نمیدن به لباسات دست بزنم و استفاده کنم…

کاش ببریشون دکتری چیزی خیلی اوضاع روانشون مشکل داره😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐

اخه زنیکه کثافت روان ما به تو چه؟چون اجازه نمیدم پاتو بزاری اتاق ابجیم روانی ام ؟یا چون نمیزارم از حد و حدودت بگذری؟؟؟ یا چون وسایل ابجیم از کل زندگیت با ارزش تره برام؟؟؟کدومش ؟چقد میتونید بعضی ها چندش باشید اخه

مگه قراره تو بدونی برای چیه ابجیم 

داریم گریه میکنیم؟مگه تو دیدی چطوری رویا های ما و ابجیم پر پر شد؟مگه تو دیدی چطوری ابجیم گریه میکرد و به خودش میپیچید؟مگه تو درک کردی من لحظه به لحظه بی خبری ازش چی بهم گذشت؟

چرا ندونسته میگی ما روانی شدیم ؟؟؟

این که ابجیم و بازم اذیت کردی نمیبخشمت آخرای صحبتش با بغض بهم گفت میشه برای من گریه نکنی !؟من به حد کافی اذیت هستم نکنین شما کاری نکنین که دوباره روزی هزار بار خودمو لعنت کنم من نمیخواستم ولی شد💔

بغض داره خفه ام میکنه …

کاش دخالت نکنین توی هرچیزی …

واقعا باید این حرف ها رو ی جا میگفتم وگرنه میترکیدم💔

فقط 19 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

۲.۴❤️ نه نمیشه تو ی زخمی که میمونه تو وجودم تا همیشه خوب  نمیشه جای اون تبر روی ساقه های ریشهه نیم من رفته و نیم دگرم آمده است هرچه  ترسیدم از آن آن به سرم آمده است گفته بودم که این عشق مرا میشکند یادت هست؟هرچه ترسیدم از آن آن به سرم آمده است مناز زمانی که جونتو به دروغ قسم خوردم برای رشته ام ی خواب راحت ندارم …دلم نمیخواست و نمیخواد رشته ام بهت بگم  ولی مجبورم کردی هنوز عذاب وجدان دارم منو ببین تورو ببین….🫠💔

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792