ما جرا اینکه اون دانشجو پزشکی بود خواهرش داروساز
من توسال کنکورم از اون استقلالم و پر تلاش بودنم این چیزام خوشش اومده بود آومده بود خواستگاری منم بخاطر همون شد که از رتبه ۳ رقمی که می تونستم بشم درگیر احساست شدم خراب گردم شدم ۴ رقمی
بعدش هم رفتم دانشگاه کلا دیگه همه چی تموم
پسر مغروری بود مسئولیت پذیر خونه ماشین همه چیز خودش خریده بود و....
الان که جدا شدیم من دیگه داغون شدم اصلا درس نخوندم دانشگاه نزدیک امتحانا هست هیچی ناراحت بیرون نمیرم باشگاه نمیرم استادم می خواست دعوتم کنه سمینارش به عنوان سخن ور ولی قطعا با این همه بی حالی درس نخوند وهمه خراب کاریام موقعیتم ازدست میدم خیلی حالم بده دلم می خواد بمیرم 😭😭😭
اینکه چی شد که جدا شدیم بخاطر یه دروغ بود که من بهش گفتم چون میترسیدم از دستش بدم بعد که فهمید گفت موضوع مهمی نبوده ولی باید فکر کنم درباره اخلاق بدت که دروغ گفتی کلا منم تمومش کردم
نمی تونم مثل قبل محکم باشم دیگه اون دکتر قوی نیستم 😭😭😭