حس خوبی به آشنایی مجازی ندارم.ترجیحم رو در رو هست که اونم به چند نفر گفتم تا حالا جوابشون منفی بوده.باز خوبه آبرو ریزی نکردن.محترمانه پیچوندن
دوست دختر سابقم داره ازدواج میکنه.منم تنهام خیلی حالم بده.قرص میخورم.تراپی هم رفتم ولی بازم همونه حالم.
خیلی دوستم داشت.منم خیانت نکردم.فقط اون موقع درس و کارم اوکی نبود.بچه بودم.توی خوابم نمیدیدم بره.هنوزم باورم نمیشه.فکر میکنم دارم خواب بد میبینم
همیشه همه چیم باید با عموم آدما فرق کنه.حتی کات کردنم
خسته شدم.بخاطر مامانم خودکشی نمیکنم ولی هر روز و هر لحظه دارم عذاب میکشم
ببخش پر حرفی کردم.حالم داغونه
هم کار خوب دارم هم درآمد چند برابر درآمد معمول قانون کار و هم ماشین شاسی
همه میگن خوش به حالت.ولی نمیدونن من خودم حسرت اونا رو میخورم
چندباری هم که سعی کردم با دختری آشنا بشم دلیلم همین بود شاید حالم خوب بشه ولی عذاب وجدان داشتم که اگه حالم اوکی نشد و دختره وابسته شد چی
از کات کردن دوست دختر بی معرفتم هم چندین سال میگذره.تازه نیست که بگین موقتیه و عادی میشه.کاش میشد ولی هنوزم داغم تازست
هر کی پیاممو خوند لطفا دعام کنه.واقعا بریدم.کم آوردم