رفیقم

همه ما فکر میکینم وقتی از یه بحران گذشتیم حالمون خوب میشه غافل از اینکه این بحران مثل یه خنجر از وجودمون رد شده و خیلی از چیزارو هم با خودش بریده برده

دلم خیلی گرفته رفیق روز های بی قراریم 

ولی تو باید خوب بشی بخاطر خواهرت  دخترت 

نمیتونم تو رو با خودم بیشتر و بیشتر عذاب بدم 

نیمتونم حالا که اینقدر درد داری دردامو بهت بگم 

هرجا هستی حالت خوب باشه 

هرجا هستی 

هر وقت یادت افتادم برام دعا کن 

من به دعای خیر تو نیاز دارم

دلم برا شکر خوبیم گفتنت تنگ شده 

دلم برا دلداری دادنات تنگ شده 

گفتی میگذره این روزها 

نگفتی یه تیکه از قلبم هم با این روزها میگذره و تموم میشه 

نگفتی دوستم 

نگفتی با این گذشتن ها پیر میشم 

دلم برا دعاهای حلما تنگ شده 

هر وقت پیامم و دیدی به عروسم بگو برام دعا کنه 

من این روزها پریشانم 

نمیخواهم این پریشان بودنم و بهت تحمیل کنم 

نمیخام بیشتر از این عذاب بکشی 

دلم میخواد برم یه جای دور