رفته بودیم براش لباس بخریم بعد ۹۰۰ بود کلا بعد ۷۰۰ تومن اصلا من خودم گذاشتم
دوبار رفته بود پرو کرده بود اولین بار مامانمم گفت تو هفتصد جمع کن من میگیرم ازش خدایی خواهرم با کلی ذوق پولش و جمع کرد من گفتم خودم میدم امروز رفتیم هی گفت نمیخوام بریم من میدونم دیگه مامان چ جوری میخواد منت بزاره سر من گفتم ن بیا بریم 😐 رفتیم بعد یارو گفت ۹۰۰ و ۷۰۰ بدم ؟ میخوای ضرر کنم و فلان مامانمم گفت خودت گفتی مرده و حرفش بچم ذوق داره بعد هی گفت و اینا پسره ام جوون بود گفت ن و فلان باباشم بود مغازه ام شلوغ بود خواهرم هی خودش و زد این ور اون ور با اخم رفت بیرون از مغازه مامانمم رفت دنبالش گفت میخوای یا ن گفت منم نمیخوام بعد شروع کرد قیافه گرفتن رفتیم وسط راه مامانمم رفته بود همون قیمتی ک یارو گفت خرید بعد آمد گفت آره صد تومن از جیب خودم گذاشتم و این از مد افتاده این همه لباس داشتی واجب نبود اینا خواهرم شروع کرد گریه کردن
حالا کاری ندارم ها مامانم وام اینا میریزه ولی الان دومین باره خواهرم تا لباس میگیره گریش درمیاد اونم سر صدتومن اخههه چ ارزشی داره بیچاره اصلا ذوقش کور میشه چرا اینجوری میکنه مامانمم؟
اخرشم خواهرم وسط خیابون لباس و انداخت رفت 😐 مامانمم برگشته میگه آره تو نذاشتی من تخفیف بگیرم تو اخم کردی تو روزگارمو سیاه کردی
جفتشون دارن گریه میکنن اصلاااا هیچی ندارم بگم