شش سالشه
جیش خودش میره پی پی رو نمیتونه بشوره و من نمیزارم بشوره
غذا بلد بخوره ولی میگه خودت بده و من میدم قاشق قاشق بخوره و ناراحتم برا خودش غذا نمیخوره
لباساشو میتونه دربیاره و بپوشه اما یکم کج و کله میپوشه جوراب اینارو
ماله من چسبیده به گوشم فقط بازی کن بازی کن
هی داد و بیدا اعصاب نمونده برام
نه عزیزم پسر پنج ساله من هیچ کار نمیکنه
که
هیچ
دختر۱۳سالم تازه دو ساله خودش میره حموم
خیلی لطف کنه تختش و مرتب کنه اونم نه مثل من
الان دارم کم کم یادش میدم تو خونه مسولیت داره باید کمک کنه
بهش گفتم باید از پس کارا بر بیای فکر کن تو شرایطی هستی رفتی اردو باید بتونی از پس کارا بربیای
به قول شوهرم همش دویدم دنبالش الان دیگه یا اعتماد به نفس کار نداره یا دیگه عادت کرده
بلده عزیزم
همه کار بلده
خودش میگه کاش پادشاه بودم
یا یه ربات داشتم همه کارهامو میکرد
تنبله !
دنبال خدمتکار میگرده
میخواد بشینه کارتون ببینه یکی بزاره دهنش وسطش هی بره دوربزنه هی با قاشق منتطرش باشی
گاهی دستم درد میگیره انقدر با قاشق تو دست منتظرم
مال من امسال رفت مهد داشتم سکته میکردم که همه جارو نجس میکنه ابروم میره اخه شلوارشو درمیاورد میرفت هرچه قدر میگفتم گوش نمیکردیبارم تو مهد شلوارشو شلنک از دستش افتاده بود شلوارش خیس بود که شلوار داده بودن عوض کرده بود بعدش تا الان یاد گرفته و در عجبم چطر میره
اما تو خونه نمیشوره
