طندگی برام بی معنی شده هیچ عشقی ندارم حتی غذا به زور درست میکنم.
حوصله ی نق زدن دخترامو ندارم.
حوصله ی تحمل پسرمو ندارم.
زندگی ای که تا پارسال بهترین حس جهانو داشتم نمیدونم حس میکنم زندگیم طلسم شده به زور بلند میشم ناهار بپزم هنوزم ناهار نپختم زندگیم کسل کننده و بدون انگیزه اس و حس خوبی ندارم از اینکه رفیق ندارم واقعا کسلم به جایی رسیدم که وقت گذرانی با دوست رو بع خانواده ترجیح میدم کمکم کنید چجوری از زندگیم لذت ببرم
منم مثل تو بودم. افسردگی.
رفتم کار پیدا کردم بهتر شدم.
اول بگو چی شده تا ماهم درست کمکت کنیم
دقیقا این منم ......💔
منم ..از خودم بیزارم
هر انسانی در طول مدت زندگیش با چالش هایی روبرو میشه که شاید سخت باشن، یک کاری انجام بده که حال خودت رو خوب کنی، یعنی به تهش هم فکر کن و اگر قراره در نهایت حالت خراب بشه انجامش نده.
منم گاهی اوقات اینجور میشم
عزیزم سوره بقره باطل السحره هرروز پنجاه آیه بزار تو خونت پخش بشه یا اگه تونستی بخونی خیلی عالیه
جمع و جورت میکنه کلا
تو خسته ای به خودت حق بده 🫂
خب احتمالا یه اتفاقی افتاده که انقدر تغییر کردی.
مشاوره برو
افسردگی داری گلم
به کاری که علاقه داری سرگرم شو
من همینجوری بودم هر بار میرفتم بیرون گل مبخریدم گلدون رنگی رنگی میخریدم و بهشون میرسیدم
مثلا امروز سر تا پای حیاط و شستم اشغالای باغچه و درختارو جمع کردم سوزوندم بعد چوب گذاشتم تو منقل ی کتر گذاشتم روش چای اتیشی با کیک پخته بودم خوردم خونه مرتب کردم سعی کن خونه رو خلوت کنی خونه هرچی شلوغ تر باشه کسل کننده تره هرروز تو خونه صوت سوره بقره بزار
من سوره بقره و زیارت عاشورا دان کردم اول صب شروع میکنم میزارم
بعدش ی موزیک ملایم و سبک هرروز بخاطر شلوغی بچه هام باید خونه تمیز کنم
راستی در هفته یک روز برو تو شهر تنهایی برو ادما ببین اجناس و ببین قیمت کن من شده هیچ پولی نداشتم ولی رفتم کل شهر و میگشتم ک وقتی بر میگشتم بیهوش میشدم انگار ادم خالی میشه گلدوزی عالیه میتونی اینم انجام بدی
