یک ساله عروسی گرفتن میگفت رفته خونه مادرشوهرش سرسفره شام بشقاب خورشتو از جلوش برداشته و گزاشته جلوی نوه اش ، برای همه چایی ریخته به جز دخترداییم بهش گفته من خستم پاشو برای خودت بریز ، تیکه انداخته و بخاطر جهیزیه طعنه زده و با عروس یکی از فامیل هاشون مقایسش کرده وقتی دخترداییم ب شوهرش گفته مادرت با این رفتارش بهم بی احترامی کرده شوهرش گفته تو حساسی اون منظوری نداره ، دخترداییم هم با مادرش (یعنی زنداییم) هماهنگ میکنه وقتی رفتن اونجا مادر دخترداییم دقیقا همون رفتارهارو با دامادش یعنی شوهردخترداییم انجام داد اخرشب شوهرش به دخترداییم گفت مادرت به من با این رفتارها بی احترامی کرد اونم جواب داد تو حساسی اینجا شوهرش فهمید قضیه از کجا اب میخوره و متوجه شد کارهای مادرش واقعا بی احترامی بوده بعد اون شوهرش به این رفتارها دقت بیشتری میکرد و نمیزاشت خانوادش به دخترداییم بی احترامی کنن خلاصه بنظرم اینم راهکار خوبیه😐