ببین فردا نگه اومد خونمو گشت بنظرم زنگ بزن بگو عزیز جان میخواستم خونه رو مرتب کنم اجازه هست فلان جا فلان جا مرتب کنم
من ب شخصه خوشم نمیاد چون ی بار خواهر شوهرم اومده بود من خونه نبودم خونمم عین دسته گل اونم خونه تازه عروس الکی ب شوهرم گفته بود میخوام مرتبش کنم شوهرمم عین خرس خوابیده بود اینم کل خونه زیرو رو کرده بود هرچی خوشش اومده بود برداشته بود بده دخترش ببره ک رسیدم کلی دعوا شد
حتی کش موهای تو کمدمم دو یه تاش برداشته بود