سلام بچها من و نامزدم ب چالش بزرگی برخوردیم
من چندسال سخت درس خوندم کلی رویا و آرزو دارم و می‌خوام وارد بازار کار بشم و مستقل شم از طرفی نامزدم میگه پول کافی برای رهن خونه نداریم توی شهر و باید تو روستا زندگی کنیم ...من حتی زبانشونم بلد نیستم 🥲خانوادمم فکر نمیکنم ب هیچ وجه قبول کنن هرچی بهش میگم میگه بهانه های بچه گانه میاری تو منو دوست نداری من چیکار کنم 😭😭
سیکشو بزن
البته اگه دیدی واقعا قبول نمیکنه
خودت کدوم شهری؟ روستا برا کدوم شهره؟
خب روستا کجاس خودت اهل کدوم شهری
بگو خونه کوچیکتر رهن میکنیم
منطقه پایین تر
ولی بمون شهر
پسره خودش چطور میخواد بره سر کار هر روز صبح
بحث دوست داشتنو نداشتن نیست
یکسری حرفا زد ک زده میشه و باید انجام بشه مثلا زندگی داخل شهر
مثلا من همسرم پرسید خونه اجاره ای میای پولم نمیرسه گفتم نه چون استرسش برام زیاده هر ماه اجاره یا رهن سر سال دوباره پول بزاریم رو پیش
یه زیر زمین سی متری هم شده برام بخر
ببین یکسری چیزا هست ک باید باهم ببندید
اگر نمی تونی توی روستا زندگی کن قشنگ بگو
خدایش روستای خانواده شوهر ظلمه به خودت من حاظر نیستم از مامانم یه منطقه دور باشم هرچی باشه اتفاقی افتاد مشکلی داشتی چه جوری میخوای از پسش بربیای اونم اوایل ازدواج که با وجود شیرینیش هزارتا چالش داره
نامزدت دست پیش گرفته میگه بهانه میاری و... که زبونت کوتاه بشه!!! کوتاه نیا به هیچ وجه. بگو تا شهر خونه نگیری عروسی نمیکنم باهات
نامزد ینی دوست پسر؟ یا خانواده ها در جریانن؟
بری دیگه برنمیگردی تا 20 سال دیگه هم اونجایی. باهم الان خیلی محکم توافق کنید مثلا حق مسکن داشته باشی. تا نیاد شهر راضی نشو
