شوهرم یه سری سوییت داره اون سر شهره برای سرکشی اینا زیاد میره منم دیروز یهو زد به سرم گفتم برم ببینم چخبره رفتم دم سوییته بیصدا رفتم تو در نیمه باز بود دیدم بودی دود سیگار میاد دادو بیداد کردم بدجوری ترسید میگف نه من نکشیدم یعنی خودشو میکشت که کار خودش نیست تا الانم ازش هیچی ندیدم هیچی فقط ده سال پیش تو ماسافرت یه سیگار دستش دیدم که اونم یه سیلی زدم دیگه تموم شد رفت😑
دیروزم در اومدم بیرون زنگ زدم باباش
حالا پشیمونم چون شوهرم احترام باباش زیاد داره اگه باباش بدونه خیلی ناراحت میشه ممکنه اصلا لج کنه میترسم چیکار کنم به باباش زنگ بزنم بگم نگه بهش؟
پدرش گفت دو روز بعد بهش میگم نفعمه تو به من گفتی
ولی یه سری هم کار اینا دارم شوهرم قراره برام انجام بده این چند روزه، میترسم بفهمه به باباش گفتم دیگه برام انجام نداده