ارایشگاه بودم میخاستیم بریم عروسی کارم یکم طول کشید چون شلوغ بود کارم ک تموم شد بچم ادامس خاست رفتم بش بدم تو کیفمو نگاه کردم دیدم داره زنگ میزنه ۱۰ بار زنگ زده بود نگو گوشیو سایلنت کرده بودمو یادم رفته بود هی میگفتم چ عجب زنگ نزد نگو گوشی بیصدا بود جواب دادم عصبی بود زود حساب کردم اومدم بیرون میخاستم بهش توضیح بدم سرم داد زد بهم گف خفه شو دهنتد ببند برمیگردیم خونه ، برنگشیتم خونه ولی خیلی بد باهام حرف زد اونم بیرون ، فک کرد از عمد جواب ندادم اهمیت نمیدادم ب زنگاش الانم اومده هی مزه میریزه ولی محلش ندادم ، بهم میگه تو مقصری ی نگا ب گوشیت ننداختی همیشه دیر میریم و...این جای معذرت خاهیشه ! چیکارکنم شما جای من بودین چیکار میکردین باراولشم نیس یبار تو بازار گیج بازی دراوردم وسط بازار شروع کرد غر زدن و اخم تخم و ..
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉