تو تاپیک اولم هست ی پسر چکارا کرد باهام ی ادم خرافاتی اهل دعانویس گرگگ تو لباس مومن خدارو شکرم نحات پیدا کردم از دستش
دیسب خپاب میبینم اومده روستا خونه اقاجونم با خواهرش خودشم رو ویلچر بود اومده بودن وساطتت خواهش میگفت خودش میخاد باهات ازدواج کنع این تاوان گناهش داده فلج شده
عه خدا میخام فلج شده باشه تیک تیک شده باشهههه مردک اشغاللل اصلا شمارش همه چیش پاک کردم یادشم نمبودم مال ۵ ماه پیشه ولی خوابش دیدم عجیبه