اولین حمام بعد زایمان

دختر،شاه،پریونم۷۳۷۶

عضویت: 1401/12/20

تعداد پست: 29790

دعا کنید منم تجربه اش کنم

هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و....  شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه.                                      ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔                

1403/10/06

|

09:17

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

gijam

عضویت: 1398/11/05

تعداد پست: 13829

چرا من این حسا رو نداشتم پس ؟چقد تو فضای مجازی همه چیو رویایی میکنن

آدما باهم متفاوتن منم اصلا احساساتی نیستم حتی سر حاملگیم شک کردم تاپیک زدم که طبیعیه حس خاصی به بچه ندارم 

ولی بعضیام از همون اول احساسی هستن تا آخر 

ولی خب اون تیکه که واقعا این بچه منه رو تجربه کردم 

برای همه آرزوی آرامش دارم  ....در قضاوت کردن احتیاط کنیدزمین به طرز عجیبی گرده تجربش میکنی خودت نه عزیزت دیدم که میگم .............من وفادارترین آدما رو دیدم که خیانت کردن.باهوش‌ترین آدما رو دیدم که فریب خوردن.صادق‌ترین آدما رو دیدم که دروغ گفتن. مهربون‌ترین آدما رو دیدم که دل شکستن. قوی‌ترین آدما رو دیدم که کم آوردن.بالغ‌ترین آدما رو دیدم که بچگانه رفتار کردن.و از همه‌ی این‌ها متوجه شدم هیچ بد و خوب مطلقی وجود نداره، همه ممکنه اشتباه کنن و هیچ چیز از هیچ کس بعید

1403/10/06

|

09:18

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mersadnemati

عضویت: 1403/08/08

تعداد پست: 397

حس تنهایی 

سردرگم بودن 

واز طرفی پشتو پناه بودن یک نوزاد 

1403/10/06

|

09:18

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

sadaf__far

عضویت: 1400/02/26

تعداد پست: 27693

ینی واقعا هیچ حسی نداشتیمن ضعف داشتم شدیداینقد ک نمیتونستم وایسم چارپایه گذاشتم و نشستم و اب میریختم ...

نه والا 😅😅😅بچه هست دیگه به هر حال به دنیا میومد 

ضعف که آره داشتم خب طبیعیه ولی اینکه نگا شکمم کنم و بگم از پسش براومدم نه اصلا 

1403/10/06

|

09:19

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

sadaf__far

عضویت: 1400/02/26

تعداد پست: 27693

آدما باهم متفاوتن منم اصلا احساساتی نیستم حتی سر حاملگیم شک کردم تاپیک زدم که طبیعیه حس خاصی به بچه ...

آره دقیقا منم حتی تا ۱۰ روز بعد به دنیا اومدن بچه م هیچ حسی بهش نداشتم 

دیدی تو بارداری با بچه حرف میزنن ؟من اصلا 

ولی واقعا درست میگین احساسات آدما خیلی متفاوته

1403/10/06

|

09:20

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ayenebanoo

عضویت: 1403/06/29

تعداد پست: 1241

منم فراموش نمیکنم بچه ام بستری بود با آب داغ دوش گرفتم شیر از سینه هام میچکید ولی بچه ام نبود شیرش بدم شوهرم شستم همراهم گریه کرد که بچه ام نیست حس بدی بود 

بازم قراره تجربه کنم ایشالا این حس بد به حس خوب تبدیل بشه

1403/10/06

|

09:21

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

gijam

عضویت: 1398/11/05

تعداد پست: 13829

آره دقیقا منم حتی تا ۱۰ روز بعد به دنیا اومدن بچه م هیچ حسی بهش نداشتم دیدی تو بارداری با بچه حرف می ...

😅😅😅😅 دقیقا

برای همه آرزوی آرامش دارم  ....در قضاوت کردن احتیاط کنیدزمین به طرز عجیبی گرده تجربش میکنی خودت نه عزیزت دیدم که میگم .............من وفادارترین آدما رو دیدم که خیانت کردن.باهوش‌ترین آدما رو دیدم که فریب خوردن.صادق‌ترین آدما رو دیدم که دروغ گفتن. مهربون‌ترین آدما رو دیدم که دل شکستن. قوی‌ترین آدما رو دیدم که کم آوردن.بالغ‌ترین آدما رو دیدم که بچگانه رفتار کردن.و از همه‌ی این‌ها متوجه شدم هیچ بد و خوب مطلقی وجود نداره، همه ممکنه اشتباه کنن و هیچ چیز از هیچ کس بعید

1403/10/06

|

11:28

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب