من خواهرم مانهوا میخونه
دوتاشو برا من فرستاده بود من خوندم
البته خیلی وقت پیش خوندم
ولی این خواب رو تازه دیدم
خواب دیدم دو تا مرد روبه رو هم واستادن بعد لخت و عور بود
مرده به من نگاه میکرد انگار منو میشناخت ولی حرف نمیزد ببینم چشه
همونو دیدم عین یه سیل یک عالمه مرد ریختن تو یه جای گود وحشتناک عین دشت بود بزرگتر من برگشتم ببینم مرده چیشد
دیدم همه اونایی که تو گودالن جای دماغ رو صورتشون عورت مردانس و مث میمون جیغ میکشیدن تو یه چیز لزجی بودن نمیدونم چی بود بعد من مرده رو بینشون میدیدم ظاهرش مث اونا شده بود ولی انگار منو میشناخت بعدیه چیزی میخواست بهم بگه نمیتونست فقط جیغ میزد
این چه کثافتی بود من دیدم