من از خدا از مکافات از کارما می ترسیدم
آدم بدی کردن و دل شکستن نبودم
سرم به زندگیم بود و بی حاشیه دلخوش به داشته های کمم بودم
تو نتونستی ببینی
بهم آسیب زدی وقتی بهت آسیب نزده بودم
تنها دلخوشی منو ازم گرفتی
فقط خدا می دونه که چه کوهی روی قلبم سنگینی می کنه
یعنی خدا تو رو می بخشه؟
پس دل من چی؟
پس زندگی که خراب شد چی؟
خدایی که تو رو ببخشه خدای من نیست ... حتی برای یک ثانیه