حرف های خجالت آور برادرشوهرم

 ببین پدرشوهر و برادرشوهرت پاشدن اومدن دنبالت دیگه  اینو درنظر بگیر  خب بیان چی بگن تو عالم خودشون میخان ی جوری حرف بزنن ک نصیحتت کرده باشن نمیتونن ک بگن اره پسر ما خره گاوه  فلانه. اونموقع تو نمیگی خب من با گاو زندگی نمیکنم  . مجبورن اینطوری  رفتار کنن  اونا بهتر از تو میشناسن اون پسرشونو .    مثلا مثل بچه باهات رفتار کردن ک نه تو نباید میرفتی و اینا

           ازونطرف نمیدونم دلیل دعواهاتون چیه  ولی ببین  تو دیگ بااون خانواده وصلت کردی  الانم دوتا بچه داری  باید اخلاقاشون  رو پیداکنی راه بیایی  بااااااید کنار بیایی میفهمی 

    فقط با سیاسته ک میتونی درستسون کنی اونا هم ادمن  میتونی مومشون کنی  اینقد سرکشی نکن  یکم ارام باش  تو ارامش  کم کم جاتو باز کن شوهرتو مرید خودت کن 

     تو الان اسانترین راهو انتخاب کردی 

      مثل کسی ک تو ی اتاق زندانیش کردن درو بستن داری بدون فکر و منطق خودتو ب در دیوار  میکوبی 

 تو باید بشینی  قفل اون درو پیدا کنی 

       ازمامانت بپرس بابات بپرس بهت قول میدم  همون پدرشوهرتو  موم کن دستت یواشکی برو باهاش حرف بزن بگو پدرجان  فلانه بهمانه تو تنهایی باهاش درد دل کن  

یکم فقط فک کن و عصبانیت  رو بزار کنار

  اونقد خودتو اذیت میکنی چراا بخدا دوربریات دیو نیستن  فقط تورو ی بچه غیر قابل کنترل میبینن

وای عزیزم

مگه دروغ میگه چه بی ادب.از مادرایی که به فکر بچه نیستن مانفرن

عزیزم تگت دارم تویه تاپیک بتونی حال دلتو انشاالله خوب کنی

فدااااات بشم 

چطور بچه بیست ماهه رو رها کردی چقدر قلبت سنگه...

   خب ببین اونم حس کرده پدر شوهرت  چجوری پاشده اونده دنبال تو  این پدرشوهر معلومه  میشه روش کار کرد  تو فقط باهاش حرف بزن کوکش کن بکش سمت خودت  دختر

      میدونم سیاست بازی سخته ولی  ب خودت اراده بده 

 به خدا همه ما ازین درگیریا داریم  من شوهرم شاه زندگیش مامانش بود یعنی قشنگ طلسم مادرش بود الان بیا ببین   چجوری همشون بهم احترام میذارن  نه تنها خودم همه اطرافیان  از مادرشوهرم متنفر بودن ب خاطر کارایی که کرد  اما  خب  باید زندگی راساخت اونا هم نقطه. ضعفایی دارن  ادمن  میشه  راه انداخت نمیگما مظلوم باشی میگم  عصبانیتت کنترل کنی  یکمم سرکشی نکنی  بسازی.  یبار زفتی خونه پدرشوهرت بار دیگه زنگ بزن بگو باباجون امروز کارام زیاده فردا حتما میام  

 ببین چاره نیست باید اونا و تو کنار هم بتونید زندگی کنید 

     بخدا توام حتما میدونی ک شوهرت اونقدام بد نیست  خیلی مهربونیا داره  .  الان  ب جای عصبانیت ب این فک کن  دوتا مرد گنده پاشدن اومدن دنبالت بخدا نمیان  بخدا خیلیا  اصلا  پی گیری هم نمیکنن 

       خانمی  مامان خانم  اون بچه ها ازتو بزرگی میخانااا  میگن مامان  کنارمون باش یکم بساز  ما تورو میخاییم

عزیزم مشخصه حالت خیلی بده،میفهمم.ولی کاری نمیشه کرد.

به تاپیک هست تجربه رویایی اونو دنبال کن فکر میکنم خیلی مناسب حالت باشه 

الان شما دقیقا از چی اینقذر عصبانی هستی؟مشکل اصلیتون چیه اخه؟ بالاخره گره کور اصلی کجاست؟

پسر تخم سکش مگه چه کثافتیه؟

الان خونه خودتی بابای بچه هات بالای سرشونه

مادرشون هست

ولی اگه بری بچه هارو نمیدن بچه هات نابود میشن

اگه هم بدن با دوتا میخوای چیکار کنی؟ خیلی سخت با دوتا بچه زن ازدواج میکنه 

اگه هم بکنه ناپدری ب بچه ها نمیسازه

اگه بدی پدرشون نامادری بچه هاتو میکشه

زندگی همه گل بلبل نیست عزیزم

همه کشته مرده شوهرشون نیسن

خود من ب خاطر بچه هام موندم

خودم سعی میکنم حالمو خوب کنم

اگه من برم چی ب سر بچم میاد

کی دلش ب حالشون میسوزه؟ 

ی زن همسایه مادرم دوتا بچه داشت خیییلی کوچیک بودن، طلاق گرفت رفت

الان بچه هاش تو کوچه ولو هستن

پسر خوارم میگفت بچه بزرگا بهشون تجاوز میکنن

آدم وقتی بچه دار میشه باید مسئولیتشو درست انجام بده نباید فقط ب فکر نجات خودش باشه 

شماهم ب بچه های بی گناهت فکر کن🌹🌹

عزیزم شما مادری می دونم زندگی یا همسر بدچقدر سخته اما به خاطر روی گل بچه هات سعی کن بسازیش ببین حتما مشاوره برو خواهرم متولد ۷۰باشوهرش مشکل داشت هرچی بهش می گفتیم اینکار رو نکن اینو نگو اینجوری حساس نباش اصلا نصیحت پذیر نبود بعد رفت پیش یک پیرمرد مشاوره همون حرف های مارو بهش زده بود و بیشتر،  قشنگ زندگیش رو دستش گرفت و الان خدا رو شکر خوب هستن باهم ، جاری وبرادرشوهر رو هم به چشم دشمن نگاه کن سعی کن اینقدر شاد باشی دشمن شاد کن نشی