والا حوصلەی مخفی کاری نداشتم
بخصوص این کە ممکن بود یفهمە
چون طرف خیلی سیریش بود
ولی من اونایی کە هزارسال بعد هم نمیفهمید یکی دوتاشونو گفتم کە قشششنگ بفهمە
با چشم باز انتخاب کنە بعدا نگە فریبم دادی
درآخر گفت دیگە هرگز درموردش حرف نزن گذشتەت برای خودت و این داستانا