من متوجه شدم ک پول شوهرم حساب کتاب نداره بذل و بخشش میکنه بریز بپاچ میکنه هیچ میلی ب پیشرفت نداره و خانوادشم تا جایی ک میتونن دارن ازش میکنن منم شروع کردم ب خرج تراشیدن براش میخام هر طور شده پیشرفت کنه ولی چیزی ک داره اذیتم میکنه خانوادم هستن من ب این زندگی راضی بودم و زنش شدم ولی الان انقدر خانوادم فخر فروختن انقدر سرکوفت زدن بهمون من دیگه ن از ماشینمون ن از خونمون هیچ رقمه راضی نیستم حسود شدم تا یکی پیشرفت میکنه حسادت میکنم درصورتی ک من همیشه خوشحال میشدم واقعأ از دست کارای شوهرم از کارای خانوادم بیزار شدم نمیدونم چطوری باید زندگی کنم