سرم درد میکنه ، قلبم تند تند میزنه هر کاری میکنم آروم نمیشه هر روز یه جایی از بدنم درد میگیره بدنم میلرزه و دست و پام یخ میزنه
روز به روز دارم چاق تر میشم
هر روز کسل کننده هست و زمان داره با سرعت پیش میره
من نمیدونم چیکار کنم
نمیتونم کاری کنم نه رژیم نه ورزش نه درس
اراده ی هیچ کاری ندارم فقط میخوام بمیرم .
میگید برو بمیر میخوام ۳۰ اسفند بمیرم اما از ترس اون موقع بدنم یخ میزنه
اما از زندگی و آینده بیشتر میترسم اگر ۷ سال پیش میمیردم خیلی خوب میشد نمیتونم بازم زندگی کنم بازم درد بکشم تا دوباره چند سال بعد این فکرا بیاد سراغم بدتر و بدتر چون الان بدتر از اون موقع هستم
میخوام با خانواده ام خوب باشم میخوام قدر بدونم لذت ببرم
اما چطوری ؟ چطوری قدر یه چیز باید دونست ؟ باید چیکار کنم
همش گریه ام میگیره
تغیرات داره آزارم میده دارم همه چیز از دست میدم تنها میشم تنها ی تنها
یه خاطره از گذشته همش میاد تو سرم و باعث میشه سرم تیر بکشه خیلی آزار دهنده و دردناکه
به مامانم گفتم بریم دکتر گفت مگه دیونه ای به خدا من دیونم دیونم اما دیگه نمیخوام درد بکشم از شب ها بدم میاد نمیتونم بخوابم همش فکر و خیال میاد سرم گوشی که ول میکنم اشکم در میاد قلبم آنقدر تند میزنه که انکار میخواد وایسه
کاش وایسه وایسا لعنتی دیگه نتپ
من خیلی قدر نشناسم نه مامان و بابام همه ی تلاششون واسم میکنن هیچوقت گرسنه نبودم مشکل مالی داشتیم اما بازم
مثل یه مار با اینکه نمیخوام به بقیه صدمه میزنم
میخوام حرف بزنم اما مسخره ام میکنن ضایعم میکنن
من سالمم خیلی مریضن و میخوان خوب شن جواب اونا را چی بدم ؟ جواب کسایی که خیلی بدبختر از من هستند وی بدم ؟ جواب دانشمندان که واسه ی آسایش ما تلاش میکنند ؟ جواب شهیدا که واسه آرامش من مردند ؟ جواب خدا که به من همه چیز داد ؟ جواب پدر و مادرم و امیدهاشون ؟ جواب پدر بزرگ ها که ندیدمشون ؟ جواب مادربزرگم که منو دوست نداره اما میمیرم ؟ جواب معلم ها هم که برام زحمت کشیدن ؟
وقتی مردم وقتی خودکشی کردم چه جوابی بهشون بدمممم
مشکلم چیه چرا اینجوریم حالم از خودم بهم میخوره
مشکل من چیه ؟ لطفاً دعام کنید دعا کنید بمیرم قبل از اینکه خودمو بکشم نمیخوام این زندگی نمیخوام به خدا نمیخوام به خدا نمیتونم
من نمیخوام بمیرم به خاطر همین آنقدر مینویسم تو گوگل سرچ میکنم تا مشکلم پیدا کنم
اما چاره ای ندارم فکر دو سال دیگه بعد مدرسه داره دیونم میکنه نمیتونم تاغت بزرگ شدن مسولیت درد تنهایی و از دست دادن ندارم
من از فکر مرگ مامان و بابام نمیترسم دارم دیونه میشم هیچی نیست اما دوست دارم سرمو بگویم به دیوار
من تنها میشمممم