سلام شبتون خوش
امروز یه اتفاقی افتاد که از سردرد. دارم میمیرم
خانواده پدریم از زمانی که منو خواهرام بزرگ شدیم یهوی
باهامون بد شدن ناجور
عمه هام تو هر مجلسی یا دورهمی دوست دارن کاری کنن که منو خواهرام ناراحت بشیم یا دعوا وجنگ بشه
الکی بی جهت یهوی قهر میکنن
درکل خانواده پدریم این مدلی هستن عمو.......
مامانبزرگم مریض حالش خوب نیست مجبورم هرروز بهش سر بزنم چون میترسم یه روزی حسرت بخورم چرا نرفتم میترسم دیر شده باشه واسه همون هروز باخانواده پدریم روبه رو میشم امروز سر یه موضوع الکی عمه هام جنگ درست کردم هرچی از تونستن گفتن
خاکبرست کثافت بیشعور و.........
خیلی عصبیم نمیدونم چرا دوست دارن مارو بد جلوه بدن
توخانواده پدریم بابام وضعش ازهموشون بهتره
نمیدونم چرا اینجور رفتار میکنن
رفتار درست چیه
خسته شدم بخدا فقط فقط بخاطره مامانبزرگم میرم چون منو خواهرمو دوست داره خیلی
امروز خیلی بهم توهین کردن اشکم جلوه همه دراومد