توی فامیل ما دخترهای زیادی هستن که با پسرهای بیکار ولی از پدر پولدار ازدواج کردن نمیگم بد است
پدر شوهر مغازه و خونه و ماشین و وسایل زندگی و پول سفر و امکانات را داده به پسرش (اکثر ازدواج های فامیل ما )
و خوب خیلی هم ادعای خوشبختی شون گوش فلک را کرد کرده
هر روز و هر سال جشن و سالگرد و مراسم دارند و همیشه تو سفر هستند
در حدی که زوج های دیگه احساس بدبختی کردند و از هم جدا شدند
ولی من و همسرم با افتخار از صفر شروع کردیم
و ریال به ریال هزینه های زندگی مون را خودمون درآوردیم
همسرم خیلی زحمت کشید
من هم قناعت کردم
به خاطر اینکه خیلی پولدار نبود تو خانواده ی من بی نهایت بی احترامی دید ولی به خاطر من سکوت کرد.
الآن خیلی پولدار نیستیم ولی خدا را شکر خودمون ساختیم و داریم با هم می سازیم.
فامیل من ما را خوشبخت نمی دونن چون سفرهای خارجی نرفتیم
فامیل همسرم هم ما را خوشبخت نمی دونن چون خیلی املاک زیادی نداریم
خوب مقاومت در برابر اینهمه حرف دوست داشتن نیست؟؟؟