منم عزیزم باورت میشه حال روحیم به حدی داغون بود که وسط جشن عروسی هم اندازه ی سر سوزنی حس شادی نداشتم انگار یه سنگ به قلبم وصل بود با خانواده ام نمیتونستم ۱۰دقیقه حرف بزنم تحمل نداشتم ببینمشون
هر شب هم ۴قل با آیت الکرسی میخوندم و قرآن گوش میکردم تا خوابم ببره اونم چندسال ولی اصلا تاثیری ندیدم
و به این اعتقاد رسیدم که کار ما نیست واقعا بگرد یه آدم مطمئن پیدا کن و از خدا سر نمازه ات بخواه که کمکت کنه
من ماه رمضون امسال شب قدر سرنماز از خدا با گریه خواستم کمکم کمه و بعد از اون واقعا بنظرم خدا سر راهم آدم درستش رو قرار داد