چی بهش بگم ؟ هر وقت چیزی گفتم میگه بچه س
گناه داره، دوست داره، ما نداشتیم و ....
کلا نمیگه اشتباه می‌کنه
هر وقت خانواده ش هررررر کاری کردن نمیگه اشتباه کردن میگه خب منم اونجا از داداشت ناراحت شدم ، منم اونجا فلان کار رو داداشت انجام داد منم سکوت کردم چون ما خانواده ایم( یعنی توام سکوت کن)
عزیزم حالت تهاجمی نباید بهش بگی
جوری ک فکر کنه داری خانوادش رو مقصر میکنی
باید با لحن اروم و ملایم و با ناز
بهش بگی مثلا عزیزمم اونجا برادرت فلان کار رو کرد
من معذب شدم یا دلم شکست
میشه از این به بعد بیشتر هوامو داشته باشی؟
اینجوری با ناز بهش بگو
عزیزم چون ما از اوایل ازدواجمون بخاطر برادرش خیلی جنگ و دعوا داشتیم ، شوهرم خیلی بد برخورد کرد و تقریبا ۶ ماه اول ازدواجمون دیگه کارمون به طلاق کشیده شده بود
الان مدتیه شوهرم حداقل به حرفهام گوش میده و بعد به آرومی میگه خب منم از برادرت ناراحتم ( حالا ناراحتی شوهرم از برادرم اینه که وقتی دعوت می‌کنه میریم خونه ش ، برادرش زیاد با من حرف نمیزنه، هر سری همینو به طرق مختلف میگه)
الآنم حرفی در مورد داداشش بزنم میگه دوباره شروع کردی
چون چند روز پیش مادرش بهم گفته بود که برادر شوهرت ازت ناراحته گفته تو بهش سلام نکردی و ....
اینو به شوهرم گفتم گفت من جان بودم از برادرت عذرخواهی میکردم ، میگفتم حتما حواسم نبود
من به شوهرم گفتم من هیچوقت کاری نمیکنم که مجبور شم عذرخواهی کنم ، الآنم عذرخواهی نمیکنم
دیگه اونم ساکت شد
کلا شوهرم طرفدار خانواده شه
دقیقا دارم همین کارو میکنم
مادر شوهرم که بهم گفت فلانی ازت ناراحته گفتم من یادم نمیاد خداحافظی نکرده باشم ، عذرخواهی هم نکردم
گفت تو وقتی که شوهرت ماشین داد به برادرش( شوهرم یه ماشین داد به داداشش واسه خودش) ، ناراحت شدی و زنگ زدی به عموش که چرا ماشین رو داده و ....
حالا ما آنقدر جنگ و دعوا کردیم که من رفتم خونه بابام و تصمیم گرفتم به عموش بگم ( پدر ندارن) چون مادرشونم می‌گفت به من چه من دخالت نمیکنم ، بعدها متوجه شدم خیلی چیزها زیر سر مادرشه و پسرشو میندازه جلو
منم به مادر شوهرم گفتم از نظر خودم خوب کاری کردم
بعدشم به شوهرم انتقال دادم و گفتم اگر دلش بیفته دوباره همین کارو میکنم
شوهرمم اولش گفت اگر من بودم عذرخواهی میکردم ، بعد که دید خیلی ناراحت شدم ، گفت بهش بگو غلط کردی از من کوچکترین حرف اضافه میزنی ( به خنده) ، گفت عزیزم تو مسیر خودتو برو یا اینا کاری نداشته باش و خودتو درگیرشون نکن
جایی که با هم قرار می‌گیریم ، خیلی رو اعصابم رژه می‌ره
مثلا می‌خوایم بریم عروسی ، زنگ نمیزنه باااااید با هم بریم ، شوهرمم هیوی بهش نمیگه( البته دفعه اول بود)
یا اینکه شوهرم واسه من غذا می‌کشه ، به اونم تعارف می‌کنه که بده واست بکشم
از اینکه تو مغازه شریکش کرد، ماشین بهش داد و هر جا میخواد بره با خودش میبرش میگه گناه داره ببینه ، زورم میاد
انگار بچه شه، امیدوارم بچه دار که شدیم این رفتارهاشو بزارن کنار
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز