یه ماهه عروسی کردم
خواهر شوهرم همیشه سعی میکنه یه تیکه ای بندازه
شوهرم میگه چیزی تو دلش نیست منم همیشه سکوت کردم ولی
دیشب خونشون دعوت بودیم
طبق معمول بازم ی تیکه ای انداخت
به شوهرم میگه وای چقد لاغر شدی من شوهرم قبل ازدواج لااااااغر بود الان خیلی قوی و چاق تر شده😐
دفعه قبلشم هی از اصالتم ایراد میگرف هی ی چیزی میگف
منم گفتم ایندفعه منم مث خودش تیکه میندازم پسرشو دیدم گفتم چرا انقد لااااغره
سفره رو که انداخت بچه هاش حمله کردن به سفره گفتم بچه ها چقد گشنه موندن تا الان
اونم هی سعی میکرد دفاع کنه
اولین بارم بود بدجنس بازی درمیارم چون اصلا اینجوری نیستم ولی میبینم بقیه از سکوتم سو استفاده میکنن