2777
2789

اونقدر گریه کردم چشام باز نمیشه با اشک  ب بچم صبونه دادم ۲۳ سالمه ی روز خوش از وقتی ازدواج کردم نداشتم بدترین روزم دو روز  زایمانم بود  ک‌اومدم خونه دوش بگیریم با شکم پاره منو بست ب کتک خدا کجا بود اون موقع

امروز صب از خواب پاشد اومده کنارم اتاق دیکه میخابه دست میزد ب بدنم میخاست رابطه شروع کنه نزاشتم گرفت گوشیو زیر و رو کرد نیم ساعت یهو مثل وحشیا کتکم زد موهامو اونقدر کشید سرم زخم شده میگه چرا خاهرت زنک زده چرا ۲۰ دیقه حرف زدی باهاش😔من از دنیا ی خاهر دارم پس باکی حرف بزنم ن حق دفاع داشتم از خودم ن چیزی اونقدر بلند بلند بهم گفت ج ن ده همه همسایه ها شنیدن آبروم رفت بعد ب زور بهم نزدیک شد رفت خدایا توروخدا یا منو بکش یا نجاتم بده خستم کسی ندارم پشت و پناهم باشه کمکم کن خدا ب بچه هام رحم کن با این زندگی با این پدر 

دوستان من چکار کنم دعا کنین لطفا واسم

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

حالا ک شده چکار کنه؟ چرا نمک رو زخم میشید

حالا که شده نیست عزیزم میگه از وقتی ازدواج کردم ردز خوش ندیدم

چرا باید دوتا طفل معصومو بدبخت کنه؟اولی بدبخت شد دومی چرا؟

هلیا خانوم و دیگرررر هیچ
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

فردا تولدمه

bahar1618 | 26 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز