2777
2789
عنوان

داستان عاشقی من و پیام دادن به کراش جذابم و اسکرین👩🏻‍❤️‍👨🏽

| مشاهده متن کامل بحث + 3137 بازدید | 168 پست

اون شب نمیدونم چرا اونجوری با من صحبت کرد ولی خیلی طولانی باهام حرف زد البته که در خلال کل حرفاش این بود که بگو کیی ولی انگار نرم شده بود

و اینو بگم که جز ادب هیچی ازین پسر ندیدم 

من رسمی حرف میزدم اون هم رسمی بدون ذره ای بی احترامی اینو تاکید میکنم هی چون که دیدم بقیه وقتی دختر بهشون پیام میده چجوری صحبت میکنن

توی همین صحبتا متوجه شدم ادم خیلی مذهبییه و

 این پیام دادنای من داره اذیتش میکنه

کل تابستون همون یه بار بهش پیام دادم

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

تا اینکه روز قبل شروع ترم سه 

بهش پیام دادم و کلی ارزوی خوب برای شروع ترم جدیدش کردم

گف فک نمیکردم دیگه پیام بدین و بیخیال من شدین خداروشکر

ولی باز که سر و کلتون پیدا شد 😂 البته من اینجوری نوشتم اون محترمانه و رسمی گف

اون تایم هم صحبتمون خیلی طولانی شد 

پیامای بلند برای هم مینوشتیم و تبادل نظر میکردم

من میدونستم اون کیه اون نمیدونست من کی ام

تا اینکه یه پیامشو جواب دادم 

 یهو باز رفت رو مود سرد و اخمشوش

دیگه سین زد و جوابمو نداد

بعد اومد گف بعدا جواب میدم و

باز جواب نداد و در نهایت گف خوشم نمیاد اینجوری با ناشناس صحبت کنم و لطفاً دیگه پیام ندین

میدونست همکلاسیشم

یادمه اون سری اخر بهش گفتم سری بعد که حضوری ببینمتون چشمام همه دلتنگیامو لو میده و شما میفهمین من کی ام شایدم تا الان فهمیده باشین

چون کلا کلاس ما دو تا مذهبی داش و من علنا اون یکی دیگه رو براش نفی کرده بودم دلم میخواس بدونه کی ام و همه صحبتای قشنگ منو پای کسی دیگه نزاره

اون اخرین بار دیدم خیلی اذیتش کردم گفتم دیگه پیام نمیدم یا هم سری بعد با اکانت اصلی خودم بهتون پیام میدم و خودمو معرفی میکنم

دوباره کل خوشی اون روز من خراب شد با پیام اخرش که گف دیگه پیام نده

رفتم خونمونو وسایلمو جمع کرده بودم که برم خوابگاه

وسیله هامو بردم و رسیدم شهر مورد نظر

رفتم دانشکده که برگه خوابگاه بگیرم که اولین کسی که سر راهم سبز شد اون بود 

داشتم سکته میکردم 

تا دیدمش اون منو ندیده بود راهمو کج کردم

یاد حرفم افتادم که گفتم چشمام لو میدن منو 

ترسیدم چش تو چشم شم و اصن اماده نبودم بعد ۱۲ ساعتی که قبلش باهاش چت کرده بودم حالا مثه یه غریبه به چشماش زل بزنم و سلام کنم و رد شم

گذشت و من دیگه بهش پیام ندادم تا اینکه یه مریضی واگیر گرفتم 

دو سه هفته بعد شروع ترم 

خیلی شدید بود ومجبور شدم که برگردم خونمون یه ده روزی

در همین حین از اخرین باری که بهش پیام داده بودم یه فکری مثه خوره افتاده بود به جونم 

 دیگه نمیتونستم با اکانت ناشناسم پیام بدم چون قسم خوردم که سری بعد خودمو معرفی میکنم

کلی با همون حال خراب جسمیم سبک سنگین کردم که بگم نگم عواقبش چی میشه نزنه تو پرم ابرومو نبره تو کلاس و...

دستم اومده بود که خیلی شعور و فرهنگش بالاس

و واقعا یه سر و گردن بالاتر از بقیه پسرای کلاسه و واقعا اقاس

هستین رفقا؟

اره منتظریم 

زود 

تند 

سریع

یه عددنومزد دارم که تمام منه:)🤍درخواست دوستی به هیچ عنوان ندید و قبول نمیکنم با تچکر....اگه مقدوره برای حاجتم صلوات بفرستید 🦋

چندین بار گف معرفی کنین و خیالتون راحت ازین بابت که کسی متوجه نمیشه و من بازم ترسیدم

کلی با دوستم صحبت کردم که بگم یا نگن

هم کلاسیام کسی نمیدونست و این دوست دوران بچگیم بود

واقعا کارم شده بود روز و شب گریه ازین بلاتکلیفی و عشقی که با صحبت باهاش و دیدن نحوه برخوردش بیشتر شده بود

دیگه مونده بودم 

برای کسی که حتی نمیدونست من کی ام داشتم خواستگارای خوبمو رد میکرد دیوونه شده بودم

یه روز نشستم با عجز با مامانم درد و دل کردم و همه چیو بهش گفتم

مامانم گف بگو بهش و خودتو خلاص کن 

معلومه که ادم با شخصیتیه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792