2777
2789
شایدم میدونه پا نمیده

چی بگم والا

هی میگه بهترین رفیقمی، نمیدونه من اونو به چشم پدر بچه هام میبینم

           https://t.me/opium_is_here.      : چنل من....                           زندگی که زندگی نشد برام، اما میشه لا اقل قشنگ مرد 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

💐🌹 یه پیت انری مثبت دیدم

قربونت عزیزم

دعا کن بتونم لایقش باشم

دوست عزیزم ممنون میشم تو تاپیک های غمگین من پست نذارید چون جوابی ندارم که بدم شرمنده♥ امیدوارم همیشه شاد باشید🌹
انگار خودتون بیشتر عجیبید تا شوهرتون 😂😂 حالا عجب ترین کاری کردید چی بود

چند ماه پیش نصفه شب بود، خواب بودیم هر دو

وسط خواب بلند شدم نشستم (خودم حتی یک ثانیشو هم یادم نمیاد اینا رو همسرم تعریف کرده) انگار بیدارش کردم گفتم این خرده بیسکوییتا چیه رو زمین پاشو جارو برقی رو بیار اینجا رو جارو بکش😐😂

میگه هی بهت میگفتم بخواب الهام داری خواب میببنی

میگفتی نه مگه من دیوونم میگم پاشو اینجا رو جارو بکش

میگه دیدم چاره ای نیست رفتم جارو رو اوردم دیدم ماتحتو دادی هوا گرفتی خوابیدی😂


من وقتی توی خواب و بیداری ام واقعا انگار شیشه زدم، خیلی کارای چرت میکنم

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
چی بگم والاهی میگه بهترین رفیقمی، نمیدونه من اونو به چشم پدر بچه هام میبینم

زر میزنه

اتفافا خبر داره چیه داستان وگرنه اینو نمیگفت

شاید کسیو داره

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
تنها نیستی منم حس میکنم شوهرم از سرم زیاده دلم میگیره براش با این زنی که داره🤣🤣🤣

ولی من عذاب وجدان دارم

دوست عزیزم ممنون میشم تو تاپیک های غمگین من پست نذارید چون جوابی ندارم که بدم شرمنده♥ امیدوارم همیشه شاد باشید🌹
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792