ی سوتی دارم باحاله مال دوستمه
ک منم بودم تقریبا کلاس سومی بودیم
ی روز نمیدونم بحث از کجا شروع شد ک بادکنک رسیدیم
دوستم گف ضب کن ما داریم
گفتم از کجا میدونی گف داریم صب کن
رفته بود ی کاندوم آورده بود
ما هم داشتیم ذوق میکردیم
آورد گفتم پاشو برای ما هم بیار
تصور ک دو تایی داشتیم بادش میکردیم