از مدرسه
نامزدی
.....
حوصله امون سر رفته بیان خوش باشیم دور هم 😉
تو مدرسه انشا داشتیم
من اومدم یه چیز زیبا و دوست داشتنی بگو یهو مساله منکراتی شد
...
اووووف تا دلت بخواد
یه خاستگار برام اومده بود
گفت من دوست دارم زنم شیطون باشه
منم نمیدونم چی تو ذهنم رخ داد
گفتم وای من انقدر شیطونممممم میرم بالا لوستر
یبارم داشتم میرفتم خیابون
موقع رد شدن از جدول یه پام رفت تو جدول
یه پام بیرون بود
مثل تف چسبیده بودم زمین
همون موقع اتوبوس داشت رد میشد. پر بودااا
فکر کرد من برای اینکه سوار اتوبوس بشم با مغز رفتم تو جدول نگه داشته بود
همه نگاها به من
دیگه عینک دودیمو زدم و به راه افتادم
میشه دعا کنید فردا جور بشه ممنونم
من منتظر اسنپ بودم از خونه زدم بیرون دیدم جلوی در یه ماشین با راننده اش وایساده فکر کردم اسنپ هستس چون پلاکو دقت نکردم فقط می دونستم ماشین ۲۰۷ اینم ۲۰۷ بود داشتم درشو باز می کردم به زور بشینم چون قفل بود دیدم راننده درو باز کرد گفت همسایه کجا تشریف می برین برسونمت یعنی من آب شدم از اون اسرار ازمن انکار که منتظر اسنپم خیلی خجالت کشیدم ولی خیلی هم خندیدیم همسایمون هم به زور جلوی خندشوگرفته بود😅😅
اوایل که مایع طرفشویی پریل اومده بود
مامان بزرگم میرفت مغازه میگفت مایع پراید دارین
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز