سی و خورده نه ندارم از اول زندگیم بد بود بچه نیاوردم تو این ده سال
شوهرم دیوونست با هر دعوا شکنجه میکنه تهدید های ترسناک مثله دیوونه ها مثلا میگه آخ جووون منو تو اینجاییم حالا تا صبح برات برنامه دارم میام بالا سرت خوابت ببره سرتو میبرم یا تمام هیکلشو میندازه روم دستشو میذاره رو دهنم من کبود میشم. همون حال خیلی آروم مثل جانی های روانی تو گوشم اروم زمزمه میکنه حرفای رکیک روانشناسم تشخیص داد با جلسات درست نمیشه
ظاهرشم انقدر آقاست حد نداره تو یه جای مهم شاغله و آدما رو اسمش قسم میخورن