عین شوهر من
ما دوتا شهر دور بودیم فقط اخر هفته ها میتونستیم همو ببینیم
در طول روز ابدا زنگ نمیزد. کلا اهل زنگ نبود چت که فقط نیم ساعت شبا
من مثلا به شوق چت کردن با اون سر سفره شامم گوشی دستم بود اون یهو میگفت عزیزم من برم شام بخورم خداحافظ
وقتی منو میبرد خونشون اکثرا میرفت باشگاه
کلا خیلی رفتاراش مشکل داشت اما من مثل شما انقد بد صحبت نمیکردم باهاش حتی گله هم نکردم چون شوهرم مثل شوهر شما صبور مهربون بود و اخلاقای خوب دیگش میچربید به همه این چیزا یکم رو خودت کار کن وابسته نباشی انقدم حرف جدایی و تنفر و اینا نزن
اخه مگه کارش چیه ک ماهی ی بار زنگ میزنه؟!؟
ببین بخاطر تفاوتاتونه تو توی هر موضوعی سعی کن باهاش حرفتو رک بزنی انقد حرف بزنی که اونم عادت کنه به حرف زدن
قبول نکن کوتاه نیا ولی لجبازی هم نکن
پر حرفی هم نکن ولی حتما حرف دلتو بزن
انشالله درست مبشه
ولی خیلی درکت میکنم چون تقریبا موقعیت تو تجربه کردم
چرا امشب نی نی سایتیا همه با شوهراشون قهرن
چخبرشونه ماهم چنددروز جنگ و دعواست
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز