شوهرم قبل از عروسیمون بهم گفت دوست دارم با برادرت برقصم( شوهرم یکی از برادرامو خیلی دوست داره، میگفت میخوام رقص محلی بعد از اینکه با برادرم رقصیدم با برادر توام برقصم)
تو عروسیمون با برادرش که میرقصه ، برادرش چوب رو به داداش من نمیده تا شوهرم بیاد تو سالن زنونه و اینجور شد که برادرم با شوهرم نرقصید
امروز دوباره یادم افتاد نمیدونم چرا آنقدر عقده ایه، چرا آنقدر بی شخصیته، تو این یکسال هم هررررر وقت جایی بودیم که خانواده منم بودن یه کاری میکنه شوهرم رو از خانواده م جدا کنه
مثلا الکی میگه کارت دارم، یا میگه بیا مغازه کمکم کنه، یا الکی زنگ میزنه چرا و پرت میگه میکشونش بیرون
۲۵ سالشه انگار بچه ۵ ساله س
لعنت بهش کی بشه بره که نبینمش اسمش تو زندگیم نباشه