منم یه مدت دعوا داشتیم اصلا بوس و اینا نبود فقط رفع نیاز بود اون جوری با رفتار معمولیش بیشتر جور در نیومد اما الان توی حالت معمولی بی تفاوتی ولی جنسی مهربونم شده و با محبت رفتار میکنه مغزم هنگ کرده گاهی فکر میکنم فیلمه مثلا میگم شاید غریزه همه اینجوریه
باهاش زندگی میکنم اما منتظرم پسرم بزرگ‌تر شه و جدا شم. نه کتک کاری نمی کنه اما خیلی بی تفاوته. تو رابطه گرمه، اون موقع تحویلم می گیره و... بعد که تموم میشه حس خیلی بدی میده. بر می گردم به تنهایی قبلی.
ازدواج ما سنتی و از روی میل خانواده ها بود ؛سن و سالم کم بود و بله بهش گفتم.
بعداً هم که اطلاعاتم رو زیاد کردم و مطلب از مرد ها زیاد خوندم و فهمیدم فقط همین که یک خدمتکار تو خونه باشه که باهاش گاهی س.گز داشته باشن، براشون کافیه و موجودات ساده ای هستن. البته نه همه ی مرد ها.
امیدوارم شوهرت اینطوری نباشه و همون طور که بقیه گفتن فقط درونگرا باشه
