2777
2789

دوستان من هنوز وقت نکردم برم دیدن مادرشوهرم

جمعه میرم 

جاریم کیف خریده مثل اینکه مادرشوهرم خوشش نیومده 

به من زنگ زد گفت تو یه کادو دیگ بخر

گفته من لباس و کیف و...دارم من این چیزا رو نمی‌خوام همش توی کمد میزارم

راستش من هم کیف گرفته بودم مجبورم برای خودم بردارم 

من واقعا نمی‌دونم چی بخرم 

به نظرتون چی براش بخرم ؟؟؟


بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

اگر کتاب میخونه کتاب اگر نماز میخونه سجاده و تسبیح یا هم ی گل آپارتمانی

آخه میترسم بدش بیاد بگه ارزونه یا بگه من سجاده زیاد دارم 

به نظرتون ی سجاده خاص و قشنگ براش بخرم کجا میتونم سجاده بخرم؟؟؟

چه زشت! 

تا حالا هررر کادویی که تو زندگیم گرفتم با روی خوش تشکر کردم حتی اگه واقعا ارزشی نداشته و هیچ کاربردی برام نداشته .

ایشون بشدت پر توقعه ، همون کیف رو بهش بده اگه چیزی گفت بگو شما به بزرگی خودتون ببخشید همین از دستمون برمیومد با شرایط الان

 خود نمایی نکند هرکه کمالی دارد ...🌿✨

آخه میترسم بدش بیاد بگه ارزونه یا بگه من سجاده زیاد دارم به نظرتون ی سجاده خاص و قشنگ براش بخرم کجا ...

نمیدونم عزیزم من شعیه نیستم آدرس بلد نیستم اما خب حتما شهرتون داره،، خب خوشش نیاد اهمیت نده 

آخه میترسم بدش بیاد بگه ارزونه یا بگه من سجاده زیاد دارم به نظرتون ی سجاده خاص و قشنگ براش بخرم کجا ...

پونصد تومن پول بده بابا حوصله داری

پدرشوهرت زندست؟ 

زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود          «توکل‌ات به خدا»
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792