نه عزیزم سهم خواهی چی
من خواهر برادر متاهل دارم هیچکدوم هیچ سهمی نمیخوان از پول باغ برای خود بابام همیشه گفتن باشه با خواهرای کوچیکم
منم رومنمیشه چی بگم از بابام پول میگیرم ولی بهم میگهندارم واقعا هم راست میگه وقتی این اینقدر خرجمیکنه هیچپولی نمیمونه مونده تو خرجها من ضد افتاب میگیرم ۴۰۰ تومن زورم میگیره بعد این ...
الان واقعا خیلی اوضاعشون بد میشه از لحاظ مالی خیلی زن بابام احمقه ساده تر از اون بابام که داد دست این مدیریت مالی رو
شما فکر کن بخدا این زن یک شهر نزدیک روستامون زندگی میکرده کلی خواهر برادر بودن اینقدر ادا و اصول میاد فکر کن به من میگفت مگه تو میدونی اصلا کارامل چیه میخواستم بکوبونم تو دهنش بگم یا رب مباد گدا معتبر شود انگار وضع زندگیش قبلا ندیدیم اینقدر تاقچه بالا میندازه هوف اعصابم خرد شد باز
تازه خبر نداری چیکار کرده تاپیک اخرم رو بخون لطفا