برای خرید خونه پول کم داریم شوهرم گفت ازمامانت اینا بپرس ببین میتونن از ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون هرچقد کا تونستن قرض بدن اونم اینجوری که مثلا پول هرچند گرم طلا شد ما بعد عید وام میگیرم همونقد با نرخ روز طلا بهشون برمیگردونم گفتم باشه میپرسم به مامانم گفتم برگشت گفت نه اصلاااا داداشت بفهمه ناراحت میشه
وا به اون چه ربطی داره مگه پول اونه اخهحق داری والا
داداش من به همه چی کارداره یعنی الان بفهمه یه قرونم بهمون قرض دادن واین کمکی شده برا ما که خونه بخریم هزار جورفیلم بازی میکنن زن وشوهر وکلی اوقات تلخی میکنن ....البته ماان بابام زیادی بهشون رو دادن تو فک کن کمک ما نمیکنن که اون ناراحت میشه وای مخم سوت میکشه حرفش یادم میاد
داداش من به همه چی کارداره یعنی الان بفهمه یه قرونم بهمون قرض دادن واین کمکی شده برا ما که خونه بخری ...
با این وضع اصلا به مامانت اینا رو ننداز چشم دیدن موفقیت بچه شونو ندارن انگار
کاربری دومم و به زور تونستم ثبت نام کنم خواهشا نترکون وقتی جواب نمیدم به این منظور نیست که کم اوردم یا یادم رفته،فقط حوصله بحث با کم فهم هارو ندارم💆🏻♀️اقایون خاله زنک سایت لطفا به هیچ عنوان تو تاپیکای من نیایید و ریپلای نکنین😐✅ وخداوند طوری برایت جبران میکندگویی چیزی ازدست نداده ای🌱
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
با این وضع اصلا به مامانت اینا رو ننداز چشم دیدن موفقیت بچه شونو ندارن انگار
کلا پشیمون شدم کاش نمیگفتم اصلا شوهرمم پرسید چی گفتن گفتم گفتن نداریم بعد یه ساعتم غرزدکه چرا ندارن دارن نمیدن گفتم خوب چیکار کنم به زور که نمیتونم بگیرم اگه حرف مامانمو میگفتم دیگه دیوونه تر میشد کلی غر زد وتر زد به اعصابم من چقدر بدبختم اخه نه از شوهرشانس اوردم نه از خانواده خودم داداش خودم چشم نداره ببینه خواهرش خونه دارشه تازه میگن بچه چند تا بیارین برا چی اخه یکی باشه خوبه
برادرشوهرم وخواهرشوهرم خرج عروسی وجهیزیه بچه هاشونو از پدرشوهرم کندن اون سری پول دکترم نداشت شوهرمن برداشت برد😑بهش میگم به همونا که پولشو میخورن بگو بیان ببرن دیگه اگه ما بودیم جنگ جهانی درست میشد خودشون میخورن صداشون درنمیاد شوهرمنم که انگار نه انگار فقط بلده از خانواده من انتظار داشته باشه
[QUOTE=365476851]گفتم فردا پس فردا ته دلم نگم میتونستم یه کاری برا این زندگی بکنم ونکردم نگم نرفتم ح ...
آره گفتم فقط به فکر ناراحتی پسرتونین مگه میخواین همینجوری مفت بدین ودیگه نگیرین ازمون؟ بعدشم دخترمو برداشتم برگشتیم خونه اونم گفت خوبه توام حالا خوبه شوهرخوبی نداری ....خوب شوهرم خوب یا بد فعلا که داریم زندگی میکنیم باهم تو یه خونه ومن بیشتر تلاشم به خاطر آینده دخترمه همه اینا بعد ما میمونه برا دخترمون دیگه ...همش استرس میگیرم که نکنه نتونیم خونه دارشیم ومستاجر بمونیم خونه داشته باشیم حداقل میدونم بعد ما دخترم یه پشتوانه ی کوچیکی داره ....شوهرم خیلی بی مسئولیت وبی درکه به زور راضیش کردم
آره گفتم فقط به فکر ناراحتی پسرتونین مگه میخواین همینجوری مفت بدین ودیگه نگیرین ازمون؟ بعدشم دخترمو ...
نگران نباش عزیزم ان شاءالله حل میشه مگه میشه خونه دار نشین .شما الانشم نود درصد پول خونه رو دارین نهایتا بعدا وام میگیرین میخرین .ولی خب آدم از نزدیک ترین کسانش انتظار همچین برخوردایی رو نداره.