تایپک قبلی گفتم
من دو هفته بود بچهام و خودم بدجور مریض شدین افتادیم بدجور
دقیق دو هفته تا دم در پامون رو بیرون نگذاشتیم دلم داشت میترکید روز شنبه رفتم خونه بابام
شوهرم گفت نرو بچها سرما بخورن اعصابتو خورد میکنم منم گوش ندادم رفتم گفتم مواظبم
دیشب برگشتم دخترم تب کرده داره دندون در میاره مادرشوهر احمقم گفت همون روز ک رفتی خونه بابات گفتم لباس درست تنشون کن سرما نخورن گوش نکردی
این شد نتیجه
هرچی میگم بابا علائم دندون داره نمیفهمن
شوهرم میخواست برای روز زن برام طلا بخره دخترم مریض شد اینم پیشمون شد انگاری