خیلی دوست دارم یه راه دیگه پیدا کنم ولی نمیتونم
پدر مادرمو تو نوزادی جدا شدن مادرمو ندیدم پدرم معتاد بیکار ازدواج کرده هر از گاهی پول بخواد پیداش میشه
خواهر دوقلوم معلول
با مادربزرگ پدری بزرگ شدم که درگیر سرطان هستش
سه تا عمو معتاد بیکار دارم که دوسال بعد فوت باباجون اومدن اینجا موندن و نمیرن
مدام زد و خورد دعوا کتک داد
توهمات توهین
تعرض
تو یه اتاق با درو پنجره های قفل میمونم
پس انداز ندارم همه صرف هزینه های درمان خواهر و مامان میشه
خودم معلم رسمی هستم
مدرس تیزهوشان و کلاس خصوصی دارم
ارشد میخونم و یه لیسانس دوم هم میخونم
خونه جدا بگیرم؟ نمیتونم از عموهام میترسم
شهر دیگه برم؟ ۶ سال از تعهد خدمتم مونده
ماشین بگیرم؟عموهام ذره ذره میفروشنش
تنها راهی که میتونم پیشرفت کنم فکر کنم ازدواج
کاش یه راه دیگه بود
کاش میتونستم
کاش پسر بودم یکم شجاع تر بودم