کلن یک هفته هم نشده بیرون میریم ، کلن دو بار قرار گذاشتیم فامیل هم هست اول اولش من بهش گفتم باید بیشتر فکر کنیم رابطه تو فامیلی درست نیست که خودش گفت من فکر همه جاشو کردم نگران نباش من از تو خوشم اومده به دلم نشستی و اینا منم گفتم باشه خیلی هم مشتاق بود تا اینکه امروز گفت باید بیشتر فکر کنیم بازم گفتم باشه
میدونم که خیلی خوشش اومده ولی نمیدونم دردش چیه حرفم نمیزنه
این وسط داییم هم یه بوهایی برده بود حالا نمیدونم اون چیزی بهش گفته سرش به سنگ خورده چی شده قشنگ دارم دیوونه میشم 🤦🏼♀️
نمیدونم چی تو فکرشه نمیخوای بیا بگو قال قضیه رو بکن دیگه مرد 🤦🏼♀️